سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سنگى که به غصب در خانه است ، در گرو ویرانى کاشانه است . [ و این گفتار از پیامبر ( ص ) روایت شده است و شگفت نیست که دو سخن همدیگر را ماند که از یک چاه کشیده است و در دو دلو ریخته . ] [نهج البلاغه]

joke and sms

 

 اتومبیلی از چوب

 

Image hosted by allyoucanupload.com

Image hosted by allyoucanupload.com

Image hosted by allyoucanupload.com

Image hosted by allyoucanupload.com

Image hosted by allyoucanupload.com

Image hosted by allyoucanupload.com

 




ناصر ساکی ::: سه شنبه 86/9/20::: ساعت 2:9 عصر

Childless couple

 

زوج بدون فرزند

 

 

baby and stork

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service

There once was a husband and wife who were unable to have children. After consulting everyone who would listen to their problem, they were still unsatisfied. Finally, they consulted their family priest

زن و شوهری  بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر میبردند ..با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما بی نتیجه ..

تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند ..

 baby and stork

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
"My children," the priest began, "The Lord will listen to your prayers, and I am sure that you will be blessed with children shortly. In fact, I am planning an extended stay in Rome, and while I"m visiting the Vatican, I will light a candle for you."

پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند ..او در جواب اون زوج گفت:تاراخت نباشید من مطمئنم که خداوند دعا های شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود ..

 با این وجود ..من قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم ..

قول میدم وقتی به واتیکان رفتم حتما برای اسنجابت دعای شما شمعی روشن کنم

baby and stork
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service

"Thank you, Father, thank you!" said the couple.

زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند


Before leaving, the priest turned and said, "I am sure everything will work out just fine for you. My stay in Rome will be for quite some time--15 years. But when I return, I will be sure to pay you a visit."

قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه ..بازگشت و گفت ..من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل میشه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد...

اقامت من در شهر رم حدود 15 سال به طول خواهد انجامید ..ولی قول میدم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام


And so, 15 years came and went, and the priest returned to the States

15 سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت .

baby and stork

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service


While resting on his porch one mid-summer morning, he remembered the promise of paying a visit that he had made 15 years ago. So he made his way to their home, and upon arriving at the residence of the couple who"d sought his council years earlier, he rang the doorbell

یه نیمروز  تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت میکرد . یادش افتاد به قولی که 15 سال

پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا به

 راه افتاد ...و رسید به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند ..

زنگ در را به صدا در آورد 

 

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
Sounds of crying and screaming children filled the air! Overjoyed by the thought that their prayers had been answered, he entered the house. More than a DOZEN children filled the house from top to bottom! In the midst of all the chaos, stood the wife

صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود ..خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند .

وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون

و وسط اون شلو غی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود  .

baby with hammer

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service


"My dear," the priest said, "your prayers have been answered! And where is your husband? I wish to congratulate him too on your miracle!"

کشیش گفت :فرزندم ..میبینم که دعاهاتون مستجاب شده ..حالا به من بگو شوهرتون کجاست ..تا به اون هم  به خاطر این معجزه تبریک بگم

baby walking

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service

"He just left for Rome," she said in a very desperate tone.

زن مایوسانه جواب داد :اون نیست ..همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد


"Rome? Why did he go to Rome?" asked the priest.

 کشیش پرسید:شهر رم؟؟؟آخه واسه چی رفته رم؟؟

.crying baby 2
.
.
.
.
.
"To blow out that candle you lit !"

رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین... خاموشش کنه

*********

baby face

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service




ناصر ساکی ::: سه شنبه 86/9/20::: ساعت 2:0 عصر

سوال خانمان سوز !

! سوالاتی که خانمها از آقایان می پرسند.

>>>
?- به چی فکر می کنی؟
جواب مورد نظر برای این سوال اینه: “عزیزم! از اینکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به این فکر می کردم که تو چقدر زن خوب و دوست داشتنی و متفکر و با شعور و زیبایی هستی و من چقدر خوشبختم که با تو زندگی می کنم.“ ... البته این جواب هیچ ربطی به موضوع مورد فکر مرد نداره! چون مرد داشته به یکی از موارد زیر فکر می کرده:
الف) فوتبال
ب) بسکتبال
ج) چقدر تو چاقی!
د) چقدر اون دختره از تو خوشگلتره!
ه) اگه تو بمیری پول بیمه ات رو چطوری خرج کنم؟
یه مرد در سال
???? بهترین جواب رو به این سوال داده... اون گفته: “اگه می خواستم تو هم بدونی به جای فکر کردن ، درباره ش حرف می زدم!“ ...

>>>
?- آیا دوستم داری؟
جواب مورد نظر این سوال “بله“ است! و مردهایی که محتاط ترند می تونن بگن: “بله عزیزم!“ ... و جوابهای اشتباه عبارتند از:
الف) فکر کنم اینطور باشه!
ب) اگه بگم بله ، احساس بهتری پیدا می کنی؟
ج) بستگی داره که منظورت از دوست داشتن چی باشه!
د) مگه مهمه؟!
ه) کی؟ ... من؟!

>>>
?- آیا من چاقم؟
واکنش صحیح و مردانه نسبت به این سوال اینه که با اعتماد به نفس و تاکید بگین “نه! البته که نه!“ و به سرعت اتاق رو ترک کنین! ... جوابهای اشتباه اینها هستند:
الف) نمی تونم بگم چاقی... اما لاغر هم نیستی!
ب) نسبت به چه کسی؟!
ج) یه کمی اضافه وزن بهت میاد!
د) من چاق تر از تو هم دیدم!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم به بیمه ات فکر می کردم!

>>>
?- به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟
“اون دختره“ در اینجا می تونه یه دوست قبلی یا یه عابر که از فرط زل زدن به اون تصادف کردین و یا هنرپیشه ء یه فیلم باشه... در هر حال جواب درست اینه که: “نه! تو خوشگلتری!“ ... جوابهای غلط عبارتند از:
الف) خوشگلتر که نه... اما به نحو دیگه ای خوشگله!
ب) نمی دونم اینجور موارد رو چطوری می سنجند!
ج) بله! اما مطمئنم تو شخصیت بهتری داری!
د) فقط از این بابت که اون جوونتر از توست!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم راجع به رژیم لاغریت فکر می کردم!

>>>
?- اگه من بمیرم تو چیکار می کنی؟
جواب صحیح: “آه عزیزترینم! در حادثه ء اجتناب ناپذیر فقدان تو ، زندگی برام متوقف میشه و ترجیح میدم خودمو زیر چرخ اولین کامیونی که رد میشه بندازم!“ ... این سوال ، همونطور که توی گفتگوی زیر می بینین ، ممکنه از سوالهای دیگه طوفانی تر باشه! ...
زن: عزیزم... اگه من بمیرم تو چیکار می کنی؟
مرد: عزیزم! چرا این سوالو می پرسی؟ این سوال منو نگران می کنه!
زن: آیا دوباره ازدواج می کنی؟
مرد: البته که نه عزیزم!
زن: مگه دوست نداری متاهل باشی؟
مرد: معلومه که دوست دارم!
زن: پس چرا دوباره ازدواج نمی کنی؟
مرد: خیلی خب! ازدواج می کنم!
زن (با لحن رنجیده): پس ازدواج می کنی؟
مرد: بله!
زن (بعد از مدتی سکوت): آیا باهاش توی همین خونه زندگی می کنی؟
مرد: خب بله! فکر کنم همین کار رو بکنم!
زن (با ناراحتی): بهش اجازه میدی لباسهای منو بپوشه؟
مرد: اگه اینطور بخواد خب بله!
زن (با سردی): واقعا“؟ لابد عکسهای منو هم می کنی و عکسهای اونو به دیوار می زنی!
مرد: بله! این کار به نظرم کار درستی میاد!
زن (در حالی که این پا و اون پا می کنه): پس اینطور... حتماهر شب تعطیل هم میرین بیرون پیتزا میخورین !
مرد: البته که نه عزیزم! چون اون پیتزا دوست نداره !!!





ناصر ساکی ::: یکشنبه 86/9/11::: ساعت 11:1 صبح


برای هزارمین بار پرسید:تاحالا شده من دلت را بشکنم؟
منم برای هزارمین بار به دروغ گفتم نه هیچ وقت!!!
تا مبادا دلش بشکنه.
*.*.*.*.*.*. *.*
 

 اگریادم کنى یانه،من ازیادت نمی کاهم ، تورامن چشم درراهم،تورامن چشم درراهم .
*.*.*.*.*.*. *.*
 
هرگزبرای عاشق شدن به دنبال باران و بابونه نباشی گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
*.*.*.*.*.*. *.*
 
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنی
*.*.*.*.*.*. *.*
 
موقعی که می خواستمت می ترسیدم نگات کنم،موقعی که نگات کردم ترسیدم باهات حرف بزنم. موقعی که باهات حرف زدم ترسیدم نازت کنم،موقعی که نازت کردم ترسیدم عاشقت بشم حالا که عاشقت شدم میترسم از دستت بدم
*.*.*.*.*.*. *.*
 
به حساب بانکی شما ملیونها بوسه عشق واریز کردم شما می توانید بطور شبانه روزی از طریق مهر کارت برداشت نمائید
*.*.*.*.*.*. *.*





ناصر ساکی ::: یکشنبه 86/9/11::: ساعت 10:59 صبح



 

>>تنهایی، تنها دارایی آدمها<<
 
 
 
TinyPic image
نامی نداشت. نامش تنها انسان بود؛و تنها دارایی اش تنهایی
گفت: تنهایی ام را به بهای عشق می فروشم. کیست که از من قدری تنهایی بخرد؟
هیچ کس پاسخ نداد
گفت:تنهایی ام پر از رمز و راز است، رمز هایی از بهشت. راز هایی از خدا. با من
 گفت و گو کنید تا از حیرت برایتان بگویم
هیچ کس با او گفت و گو نکرد
و او میان این همه تن ، تنها فانوس کوچکش برداشت و به غارش رفت. غاری در حوالی دل. می دانست آنجا همیشه کسی هست. کسی که تنهایی می خرد و عشق می بخشد
او به غارش رفت و ما فراموشش کردیم و نمی دانیم که چه مدت آنجا بود
سیصد سال و نه سال بر آن افزون؟ یا نه، کمی بیش و کمی کم. او به غارش رفت و ما نمی دانیم چه کرد و چه گفت و چه شنید؛ و نمی دانیم آیا در غار خوابیده بود یا نه؟
اما از غار که بیرون آمد بیدار بود، آنقدر بیدارکه خواب آلودگی ما بر ملا شد. چشم هایش دور خورشید بود، تابناک و روشن؛ که ظلمت ما را می درید
از غار که بیرون آمد هنوز همان بود با تنی نحیف و رنجور. اما نمی دانم سنگینی اش را از کجا آورده بود، که گمان می کردیم زمین تاب وقارش را نمی آورد و زیر پاهای رنجورش درهم خواهد شکست
از غار که بیرون آمد، با شکوه بود. شگفت و دشوار و دوست داشتنی.اما دیگر سخن نگفت.انگار لبانش را دوخته بودند، انگار دریا دریا سکوت نوشیده بود
و این بار ما بودیم که دنبالش می دویدیم برای جرعه ای نور.برای قطره ای حیرت. و او بی آنکه چیزی بگوید، می بخشید؛بی آنکه چیزی بخواهد
او نامی نداشت،نامش تنها انسان بود و تنها دارایی اش تنهایی
 
 

 بر گرفته از کتاب پیامبری از کنار خانه ی ما رد شد _ عرفان نظر آهاری

 

 
   ارادتمند همه ی شما <<< ناصر

 




ناصر ساکی ::: یکشنبه 86/9/11::: ساعت 10:57 صبح

   1   2      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 6


کل بازدید :20900
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
ناصر ساکی
این وبلاگ یک وبلاگ تفریحی و سرگرمی می باشد
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<